لحظه ی دیدار نزدیک استῳباز من دیوانه ام،مستمῳباز می لرزد دلم،دستمῳباز گویی درجهان دیگری هستمῳهای! نخراشی به عقلت گونه ام را تیغῳآی! نپریشی صفای زلفکم را دستῳآبرویم را نریزی دلῳآی نخورده مستῳلحظه ی دیدار نزدیک است.
آخرین ارسال های انجمن
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
گاهی دلت میخواد... | 0 | 173 | administor |
آهای کافه چی... | 0 | 141 | administor |
ساده است... | 0 | 224 | administor |
بابام تا... | 0 | 157 | administor |